استاد محمد آبادي باویل اولین و بزرگترین مرد تاریخ باویل (دكتراي ادبيات چهره ي ماندگار كشوري )

ساخت وبلاگ

در اینجا به معرفی اولین و بزرگترین مرد تاریخ باویل می پردازیم


گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت

روز سه‌شنبه 31 آذرماه  ،استاد بزرگوار جناب آقای دکتر محمد آبادی باویل پس از تحمّل یک دوره بیماری جانگاه از عذاب هستی رست و فردای همان روز که مصادف با روز ضربت خوردن پیشوای آزادگان جهان بود در وادی رحمت تبریز-بخش اندیشمندان‌ و دانشوران-آرمیدن گرفت:

دل مدام از من همی پرسد کجا شد آن عزیز او به خوان فضل رب خویش مهمان رفته است‌ رفته است و دل به سوگش هر زما در گوش من‌ چون جرس فریادها دارد که جانان رفته است

استاد به سال 1307 خورشیدی در روستای باویل شهرستان اسکو دیده به جهان‌ گشود و تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خویش گذراند و پس از اتمام دورهء ابتدایی، معلّم دانش‌آموزان زادگاه خویش شد.استخدام ایشان به دست باکفایت رئیس فرهنگ‌ اسکو-دانشمند از دست رفته آقای واعظ(پدر بزرگوار دکتر سعید واعظ استاد کنونی‌ دانشگاه علاّمه طباطبائی)بود-رحم الله معشر الماضین-همزمان با تدریس در مدارس‌ آن دیار،تلاش و کوشش پیوسته استاد در دانش‌اندوزی در حوزه و دانشگاه از او دانشمندی بی‌بدیل و فرهیخته‌ای فرزانه ساخت تا پس از 20 سال تدریس در مدارس‌ اسکو و شبستر و تبریز با پیشنهاد و صوابدید استاد منوچهر مرتضوی به دانشگاه تبریز منتقل شد و تا سال 1358 -سال بازنشستگی-تعلیم و تربیت تشنگان علم و معرفت را به‌ عهده داشت.بعد از انقلاب استاد تا سال 66 در دانشگاه آزاد تبریز و سال 76 تا 87 در دانشگاه آزاد تهران کرج و دانشگاه علامه طباطبایی به تعلیم و افاضه مشغول بود تا اینکه‌ دیو بی‌رحم سرطان به آن رادمرد یگانه تاختن آورد:

الموت نقاد و فی کفه‌ جواهر یختار منه الجیاد

و جامعهء فرهنگی ایران-مخصوصا تبریز تب‌خیز را که قدر گوهرهای خود را کمتر می‌شناسد-از فیض و برکت وجود او محروم ساخت.

-از استاد سه کتاب ارزشمند و ماندگار به یادگار مانده است: 1-ظرائف و طرائف که حدود پنج سال از عمر بابرکت استاد به تدوین آن صرف شد و از طرف انجمن استادان زبان و ادبیّات فارسی با مقدّمه استاد دکتر مهدی محقّق به‌ چاپ رسید.

2-دیوان مجیر الدّین بیلقانی(تصحیح و تحشیه)که رساله‌ی دکتری ایشان در دانشگاه‌ تهران بود و با صوابدید حضرت استاد مرتضوی در سلسله انتشارات مؤسسه تاریخ و فرهنگ ایران(دانشگاه تبریز)به چاپ رسید.

3-آیین‌نامه‌ها در شاهنامه که در سال 0531 از طرف دانشگاه تبریز چاپ شد. از ایشان مقالاتی درمجلاّت علمی مخصوصا نشریّهء دانشکدهء ادبیّات تبریز به چاپ‌ رسیده است.

آثار چاپ نشده استاد-تا آن‌جا که بنده اطلاع دارم-مجموعهء اشعار ایشان است و حواشی و یادداشت‌هایی که در هامش کتاب‌هایشان هست و نیز کتابی که فقط یک بار از تدوین آن سخن گفتند و فعلا عنوان آن را به‌خاطر ندارم.

صرف نظر از علم و دانش ایشان که در کمتر کسی آن را دیده‌ام خاکساری و فروتنی، نیک نهادی ، نیک‌اندیشی ، نجابت و مهربانی، وفاداری به پیمان دوستی‌ها،خیرخواهی‌ و دست‌گیری از شاگردانش، نیک‌محضری و حسن معاشرت از ویژگی‌هایی است که‌ در دوران نزدیک به سی سال دوستی و همدمی از او به یاد دارم و امیدوارم پروردگار مهربان به پاس این خصال نیک و به خاطر خداوند علم و شمشیر که شهید سعید این ماه‌ است او را در جوار رحمت خویش جای دهد و خانوادهء محترم و دوستدارانش را در فقدان او صبر و شکیبایی عنایت فرماید.

خداوندا به درگاه عطا بخش تو«آبادی» به امیّد نیاز آمد،به نومیدی مگر دانش

آخرین غزل استاد به یادگار در این‌جا درج می‌شود:

ما مرگ را به نوبت فردانشسته‌ایم‌ بار سفر به دوش مهیّا نشسته‌ایم‌ یاران همه یکایک از این خانه رفته‌اند دردا که ما به ماتم آن‌ها نشسته‌ایم‌ ما را زمان به گوشهء عزلت نشانده است‌ چون ارهبی به صومعه تنها نشسته‌ایم‌ از بیم ته کشیدن دریا سرشک ریز چون غمخورک به ساحل دریا نشسته‌ایم‌ پرسند اگر به گوشهء صحرا چه می‌کنی‌ گویم برای دیدن لیلی نشسته‌ایم‌ عمری است در رهش به تمنّای یک نگاه‌ گمنام و بی‌نشان به تماشا نشسته‌ایم‌ سودای خام بین چو عجوزی به ده کلاف‌ خواهان یوسفیم و به سودا نشسته‌ایم‌ از بیم حادثات شب تیره چون قطا بیرون ز آشیانه به صحرا نشسته‌ایم‌ در جستجوی گوهر گم گشتهء شباب‌ با قامتی خمیده بدین جا نشسته‌ایم‌ نوبت نشین مرگ نه تنها تویی که ما «آبادیا»به نوبت فردا نشسته‌ایم

*دکتر اسماعیل تاج‌بخش

«دانشگاه علاّمه طباطبایی»

باویل دهکده زیبایی ها...
ما را در سایت باویل دهکده زیبایی ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرتضی خلیل زاده باويل bavill بازدید : 481 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1391 ساعت: 17:43